ناز و نوش
اصرار عجیبی دارد که بنویس و دست بردار هم نیست.. همیشه همینجوری است و گاه گاهی هم اذیتم میکند. خب چاره چیست.. نمیشود رو ترش کرد. دلگیر میشود.. ه
برمیگردم و میگویم: چه بنویسم؛ لااقل کلمهای بگو.. میخندد! سرم را که میخارانم بیشتر میخندد و مرا هم میخنداند. دوباره میگوید بنویس و من میگویم به غار حرا خوش آمدی! میخواهی وارد غار تنهایی من شوی؟ بهش بر میخورد.. قهر میکند.. میداند چکار کند.. اما من نمیدانم چرا همیشه همه میدانند چکار کنند و من هیچوقت.. میگوید تو هم میدانی چه کنی اما نمیکنی.. و من میفهمم چرا قهر کرد.. ه
حالا اگر فکر میکنی میدانم، نوشتم تا خودت ببینی. اما.. باز هم به من گیر بده
1 Comments:
At Saturday, November 13, 2004 11:22:00 AM ,
مهدی said...
قهر که نمک زندگیه ! به شرطی که آشتی هم پی اش بیاد . بعضی نازها خیلی خریدن داره ... مهدی
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home