sØn Øf gØd..

..طلوع کن

Saturday, June 18, 2005

!..آخیش

ا
خب! نتایج کمی (شاید هم بیشتر!) غیرمنتظره بود! البته نه به این جهت که آرای معین کمتر از حد انتظار بود، بلکه آرای زیاد کروبی و حتا احمدی نژاد برایم عجیب می‌نمود. این نشان داد که پنجاه هزار تومان می‌تواند زندگی تعداد زیادی از افراد جامعه را متحول کند. چه زندگی بازنشسته‌ای که با ماهی ۶۰ تومان باید خرج یک ماهِ دو نفر را بدهد و تصور می‌کند با آمدن کروبی ۱۶۰ تومان خواهد گرفت و چه، کسی که می‌گفت با پنجاه تومان حداقل می‌شود یک شلوار یا تی‌شرت لیوایز اصل خرید! چرا که نه؟

اما، من اصلا ناراحت نشدم. اعتراف می‌کنم که شوکه شدم اما دلیلی برای ناراحتی نمی‌بینم. حتا می‌خواهم پا را از این فراتر گذاشته و اعلام کنم که قسمتی از وجودم از این اتفاق خوشحال است. قسمتی که مقالات آقای زیدآبادی مدام قلقلکش می‌داد. و اکنون مایلم خودم را در آن شرایط ببینم. تصور من بر این است که تنها، بازی تغییر کرد. انتخابات، پایان بازی نیست که برنده یا بازنده‌ای داشته باشد. حالا زمان تغییر آرایش است. با این نظر هم‌عقیده‌ام که موافقان تحریم دلایل بسیار محکمی داشتند (البته آن دسته که اساساً دلیل داشتند!) و به قول دکتر سروش هر دو به تکافو ادله رسیده بودند. در صورتی که تحریم از طرفداران بیشتری برخوردار می‌بود و دکتر معین هم ـ پس از بازی حکم حکومتی ـ شرکت نمی‌کرد و جبهۀ دموکراسی خواهی هم تشکیل نمی‌شد، حداکثر ۱۵% از آراء کم می‌شد که به نظر می‌سد رأی بدست آمده [در آن حالت] همچنان به شدت مشروع و قابل دفاع از جانب حکومت بود. پس با کمی اغماض می‌توانیم خود را در شرایطی ببینیم که تحریم ما را در آن شرایط قرار می‌داد. به جز اینکه در آن صورت در جبهۀ بازنده قرار می‌گرفتیم و پیام حکومت هم این بود که ما به شما احتیاج نداریم که بدون شما هم رأی لازم را جمع کرده‌ایم. ه

اما اکنون: ه
می‌گویند بعد از یک بازی فوتبال، کسی یادش نمی‌ماند که کدام تیم چند توپ به تیر زد، چند فرصت مسلّم گل داشت، چقدر خوب بازی کرد و چقدر بر بازی مسلّط بود. حداکثر تا پایان تحلیل بازی یا روزنامه های ورزشی فردا صبح، نه بیشتر از چند روز. فکر می‌کنم در انتخابات، این ماجرا کاملا برعکس است (نمی‌شد مثال نزنم؟!) شاید تا مدتی ورد زبان عده‌ای باشد که پایگاه مردمی شما با تمام جریاناتی که وارد بازی کردید، برای همه معلوم شده؛ اما در طولانی مدت آن که انتخاب شده، رئیس جمهور همۀ مردم است. شرایط هم به قبل از دوم خرداد بازنخواهدگشت و رئیس جمهور در موارد مختلف مطمئنا مورد بازخواست و سؤال قرارخواهدگرفت. این اتفاق، فرصت خوبی را فراهم آورد که بدنۀ اصلاح طلبان حکومتی، با ایجاد حق و انتظار از حکومت بخاطر شرکت در انتخابات -که به نوعی موجب تحمیل خود به حکومت به عنوان یک اپوزیسیون داخل نظام؛ که فعالیت می‌کند، مخالفت می‌کند و نظر مخالف او هم توسط حکومت شنیده شده و به رسمیت شناخته می‌شود- خود را در جایگاه منتقد دولت از جانب حداقل ۱۵% مردم قرار دهند که مطمئنا درصد کمی نیست و قابل نشنیدن نخواهد بود. حتا پیگیری وعده های مطرح شده از جانب فرد پیروز انتخابات -که به برکت دوم خرداد- حتماً در آن نشانی از گسترش آزادی های اجتماعی و سیاسی به چشم می‌خورد (حتی هاشمی!) هم، می‌تواند جبهۀ دموکراسی خواهی را به هدف خود که رسیدن به دموکراسی است، نزدیک کند. چه توسط معین باشد و چه هاشمی. ه

از دیدگاه من، نیاز به تغییر روش جیهۀ مشارکت، پیام رأی پایین معین بود که فکر می‌کنم برای بار سوم توسط مردم گفته شد. مشکل بزرگ جبهۀ مشارکت و مجاهدین انقلاب، عدم اعتقاد یا حداقل التزام عملی به اصلاحات بر اساس میزان قدرت است. گویی منتظرند که کلیۀ قدرت موجود در ساختار حکومتی ایران را بدست آورند و آنگاه تازه اصلاحات را آغاز کنند. گو اینکه با هشت سال در اختیار داشتن بدنۀ اجرایی مملکت، عملاً اصلاحی در ساختار این بدنۀ خسته و پیر انجام نگرفت. مسئله ای که سعید عزیز در مورد کانون های اجتماعی و ان.جی.ا ُ ها اشاره کرد، بحث جالبی است که بارها با وزارت کشور، چه در زمان تاجزاده و چه بعد از او جریان داشته است. بارها این ایراد گرفته شد که چرا مجوّز ان.جی.ا ُ آسان داده نمی‌شود. چرا این پولهای کلان که در اختیار وزارت‌خانه های مختلف است صرف تحکیم پایه های کوچک اما فراوان جامعۀ مدنی نمی‌شود. همین مسئلۀ اینترنت؛ اگر در یک برنامۀ منظّم، اینترنت ارزان به سرعت در گوشه و کنار ایران، در شهرهای کوچک و روستاها گسترش پیدا می‌کرد، چه تحوّل عظیمی در بینش و تفکر مردم رخ می‌داد؟ گو اینکه وزارت ارتباطات برای از دست ندادن منافع مالی خود موانع زیادی پیش پای این گسترش قرار می‌داد که تا اینجای کار هم، چیزی که هست را باید پای تشنگی مردم برای گشودن پنجره‌ای هر چند کوچک به آنجا که از دیدنش و به آنچه که از دانستنش محروم بوده‌اند، نوشت. در خیلی موارد دیگر می‌توان چنین اهمال هایی را مشاهده کرد. از کسی که به یُمن دوم خرداد از دفتر تحکیم به یکی از مشاغل دولتی رسیده بود، جایی خواندم که که نه توسعۀ سیاسی و نه توسعۀ اقتصادی، که اولویت با توسعۀ اداری است! که بلکه ساختار های غلط و ناکارآمد دولت تغییر کند وافراد لایق از پایین وارد شده و خواه‌ناخواه به بالا حرکت کنند. جبهۀ مشارکت تا این دید خود را تغییر ندهد، نمی‌تواند در جامعه پایگاه قابل توجهی برای خود بیابد؛ کما اینکه قبل از این هم ریزه‌خوار چهره‌ها و سوار بر جو ها بوده است. اگر جبهۀ مشارکت هدف بعدی خود را انتخابات شوراها یا مجلس هشتم تعیین کند، باز یک بازنده خواهد بود. بازنده‌ای که حداقل ۷۵% رأی دهندگان بالقوه طرفدارش هستند و این باختن البته هنر می‌خواهد! ه

درکل، ه
ناراحت نباشید! فوق فوقش تصور کنید تحریم کرده بودیم! آنگاه حرف زدن هم برایمان سخت‌تر می‌شد. اما اکنون حداقل ۱۵% به گردن حکومت حق داریم و می‌توانیم حقمان را طلب کنیم. آقای کروبی هم باز عصبانی شده و ساعت چهار کنفرانس خبری گذاشته تا همۀ پته‌ها را روی آب بریزد! راستی، اگر معین بود، چکار می‌کرد؟

4 Comments:

  • At Sunday, June 19, 2005 5:37:00 AM , Blogger مهدی برزین said...

    اگر گناهی هست به گردن همه هست.استدلال تحریمیون درست بود از اون جهت که هر رای باعث افزایش مشروعیت میشه و نظام رو مقتدر تر میکنه .اما با واقعیات روز جامعه جور در نیومد.واولین تجربه حزبی سالهای اخیر شکست بدی خورد.اشاره به سطح آگاهی ها خیلی نکته مهمیه.ولی انگار هنوز زوده برای ما .فعلا یه مدت طولانی به فرهنگ سازی نیاز داریم

     
  • At Sunday, June 19, 2005 1:10:00 PM , Anonymous Anonymous said...

    این انتخابات برنده نداشت امّا درس زياد داشت

     
  • At Thursday, June 23, 2005 10:23:00 AM , Blogger شب بین said...

    زمین شوره سنبل برنیارد/ درو تخم عمل ضایع مگردان

     
  • At Thursday, June 23, 2005 10:23:00 AM , Blogger شب بین said...

    زمین شوره سنبل برنیارد/ درو تخم عمل ضایع مگردان

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home

 
Free counter and web stats