sØn Øf gØd..

..طلوع کن

Tuesday, June 28, 2005

!این پست هیچ ربطی به انتخابات ندارد

ا

U
(Right click and Save target as a file)


شب شد، شب شد، شب، شب و شب و شب شد
شب شد، شب شد، امشبم سحر شد
گفتی که میای دیروز، دیروز تو دیشب شد
دیشبت که امشب شد، این شبم که سر شد
عمرم شب و شب، روز به روز، بی تو هدر شد

هر شب تا سحر، شبای یک سالو شمردم
دیگه از عاشقی خسته شدم، قسم که مردم
روزا اومدن رفتن، هفته ها تموم شد
هی شب شد و هی روز شد، عمر من حروم شد

بهار عمر من گذشته و تو رو ندیدم.. خزون من رسیده است و بی سبب (؟) بریدم
من برای تو نوشتم از نم نم بارون.. نوشتم قصّه ی عشقمو با چشای گریون
نوشتم که دلم تنگه، شکسته پر و بالم.. یه لحظه نمیره یاد تو از فکر و خیالم
نرو دوست دارم بیا نزار دلم بمیره.. چشای آشنای تو که از یادم نمیره

شب شد، شب شد، شب، شب و شب و شب شد
شب شد، شب شد، امشبم سحر شد
گفتی که میای دیروز، دیروز تو دیشب شد
دیشبت که امشب شد، این شبم که سر شد.. عمرم شب و شب، روز به روز، بی تو هدر شد

* * *

هرچی میخواستم هیچی ننویسم، دیدم نمیشه! همه فکر میکنن یه وقت خورشید رو از دست دادیم که حالا به این شدّت و حدّت شب شده! چند شب پیش تو این سایت یه آرشیو کامل از آهنگ‌های شهرام (شب پره؛ نه شهرزاد که اصلا معلوم نیست با کیا کِیا میپره!) پیدا کردم و ناخودآگاه رفتم سراغ یکی از چیزایی که منو سریع یاد بچگی‌هام میندازه.. «شب شد!» البته با اون چیزی که ازش یادم مونده بود خیلی فرق میکرد اما تقریباً شعرشو حفظ بودم، با اینکه شاید بیشتر از ده سال بشه که نشنیده بودمش.. یادمه یه جمعه‌یی رفته بودیم خونه‌ی دائیم اینا و اونجا اینو شنیدم.. خیلی خوشم اومد.. شایدم واسه اولین بار بود که یه آهنگ از شهرام میشنیدم.. نوارشو از دختر دائیم گرفتم و آوردم خونه. فرداش هم واسه اینکه از حفظ بخونمش و یه سری عملیات ژان گولر هم دربیارم موقع خوندن (که هنوز هم اینکار از سرم نیفتاده!) شعرش رو نوشتم. (همراه با یکی دیگه از آهنگای همون نوار که هیچی ازش یادم نیست) فرداش مامانم که شعرا رو دیده بود، گفت وای چه شعرای خوشگلیه! مال کیه؟ منم در کمال ذوق و شوق گفتم نمیدونم! از اینجا نوشتم! وآهنگو براش گذاشتم.. مامانم هم که اون موقع ها کلـّش هنوز باد داشت (ای واییییی!) گفت اینو از کجا آوُردی؟ اینا چیه.. به درد نمیخوره! برو پس بده از هر کی گرفتی! (شایدم گفت بده به من.. یادم نیست!) خلاصه منم بچه‌ی خووووب، جوری شد که دیگه نشد گوش بدم اینو تا امروز (وای.. مامان ظالم!) هر چی هست، برام یادآور خیلی چیزاست.. اینم که اینجا نوشتم، واسه اینه که شاید ده سال دیگه ، اینجا هم یادآور خیلی چیزا باشه برام.. پس سعی نکنین الکی احساس کنین وای چه پست جالبی بود! ه


این نوشته بنا به خواست خودم، ویرایش نشده است! ه

14 Comments:

  • At Tuesday, June 28, 2005 5:55:00 AM , Blogger مهدی said...

    می گم این شهرام شب پره علاقه ی خاصی به شب داره انگار . یک آهنگ هم داره که می گه : این شبی که می گم شب نیست ، اگه شبه مثه اون شب نیست ، هیچ شبی مثه دیشب نیست ، این شبی که می گم شب نیست ! ولی من از یه آهنگ دیگه ش خوشم میومد ... اونی که می گه : ای قشنگ تر از پریا ، تنها تو کوچه نریا ... الخ

    آقا کلی طربناک شدم

     
  • At Tuesday, June 28, 2005 8:22:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    سلام. اول از همه من هم به همون دليلي كه همه ميدونن ميگم: اي قشنگ تر از پريا.....
    سينا جان يادداشتت را بر مطلب جميله كديور خواندم. با تو موافقم. بيا كار كنيم. بيا كار كنيم . كاري كه چهار سال بعد همين موقع دستمان بخاطر دغدغه حفظ پيروزي بلرزد و نه از خشم شكست.

     
  • At Tuesday, June 28, 2005 8:22:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    سلام. اول از همه من هم به همون دليلي كه همه ميدونن ميگم: اي قشنگ تر از پريا.....
    سينا جان يادداشتت را بر مطلب جميله كديور خواندم. با تو موافقم. بيا كار كنيم. بيا كار كنيم . كاري كه چهار سال بعد همين موقع دستمان بخاطر دغدغه حفظ پيروزي بلرزد و نه از خشم شكست.

     
  • At Tuesday, June 28, 2005 9:03:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    ببخشید میشه در مورد حرکاتی که می کردید کمی بیشتر توضیح بدید . بابا دست وردار دیگه ناسلامتی ازمون سنی گذشته

     
  • At Tuesday, June 28, 2005 11:26:00 AM , Blogger مهدی said...


    "خزون من رسید از تو بی ثمر بریدم"

    ok?

     
  • At Tuesday, June 28, 2005 9:51:00 PM , Anonymous Anonymous said...

    سلام ... نميدونم خدا شبو واسه چي آفريده :ي ... خوبي دل انگيز .... حالا نمي شد وبلاگتو فارسي ننويسي تو قسمت نظرات ؟ ... ممنون سر زدي ... والله من عقايد شمارو نميدونم ولي کمتر کسي رو سراغ دارم عقايدش با عقايد ما بخونه ...

     
  • At Wednesday, June 29, 2005 12:02:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    به هر حال هیچ شبی مث امشب نیست

     
  • At Wednesday, June 29, 2005 12:02:00 PM , Anonymous Anonymous said...

    گفته بودم دیروز میام ، دیروزم که شب شد ، امشبم که کار دارم خودم ... حالا فردا شب آماده باش بیام . باشه ؟

     
  • At Friday, July 01, 2005 2:18:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    سلام ... مثل اینکه من یه خورده از قافله عقب هستم ... اما تیکیه یی که بار بنده کرده بودید دریافت شد ! خیالت راحت

     
  • At Friday, July 01, 2005 9:19:00 PM , Blogger مهدی said...


    ما بی غمان مست دل از دست داده ایم
    همراز عشق و همنفس جام باده ایم

    کار از تو می رود مددی ای دلیل راه
    کانصاف می دهیم که از ره فتاده ایم

     
  • At Sunday, July 24, 2005 9:29:00 PM , Anonymous Anonymous said...

    to che bikari ke miai commentaye ghablito mikhooni!

     
  • At Tuesday, August 16, 2005 1:33:00 AM , Blogger sina ina said...

    دوستامو دوست دارم، چه دوستای قدیمی چه دوستای جدید

     
  • At Sunday, August 28, 2005 10:06:00 AM , Blogger مهدی said...

    همینو می خواستی ؟

     
  • At Sunday, December 18, 2005 1:04:00 AM , Blogger sina ina said...

    کلی چیزای دیگه هم میخوام

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home

 
Free counter and web stats