طولانی ترین خواب سال
خوابم میاد. دلم میخواد فقط بخوابم. توی اولین جای گرمی که پیدا کردم. یا حتا سرد؛ مهم نیست.. مهم اینه که خوابم ببره. حتا اگه روی شونه های بغل دستیم توی تاکسی باشه. باید بخوابم. باید استفاده کنم از این شبها. از لحظه لحظه هاش.. از شبهایی که داره مدام کوتاه تر و کوتاه تر میشه. چقدر میترسیدم از این شبهای بلند و سرد و تاریک.. اما الآن تازه دارم باهاش حال میکنم. دلم میخواست مثل یه خرس قطبی، برم تو یه غار ِ دنج و کوچولو، خودمو ول کنم یه گوشه، سرمو بذارم روی دستام و یه کم تکونش بدم تا در بهترین و راحت ترین حالتِ ممکن قرار بگیره، بعد با یه نگاهِ پر از «نخوت» و تکبـر، دور و برم رو برانداز بکنم و اون وقت با یه تکون کوچولو، توی خودم فرو برم و چشمام رو آروم آروم ببندم.. اما راستش نمیدونم، خرسای قطبی وقتی چشماشون رو میبندن، راحت خوابشون میبره یا نه؟ یعنی به چیزی فکر نمیکنن؟ اصلا چیزی دارن برای فکر کردن؟ یا اصلا میتونن فکر کنن؟ راستش کی میدونه که اونا تمام این مدت رو میخوابن؟ شاید میرن که یه کم فکر کنن به خودشون و به زندگیشون.. که ببینن چیکار کردن و چیکار باید بکنن. شاید به خاطر همینه که همیشه تنها میرن بخوابن. تنهای تنها.. نمیدونم خواب هم میبینن یا نه؟ یا اگه ببینن، یادشون میمونه؟ که برای هم تعریف کنن.. یا حتا میتونن «تحلیلش» هم بکنن؟! اما همین که میتونن سه ماه تو یه غار کوچولو، تنهایی سر کنن، خیلی حسادت برانگیزه! بدون احتیاج به هیچ چیز و هیچ کس. شاید هم دلشون میخواد با یکی باشن، اما به خاطر یه سنتِ قدیمی ِ خرسی، مجبورن تنها برن توی غار. اون وقت تمام ِ زمستون رو به این فکر میکنن که اگه تنها نبودن و میشد این غار کوچولو رو با یکی تقسیم کنن، «چه فازی میداد»!
دلم نمیخواد صبح بشه.. اگه نور بزنه، انگاری که یه چیز ِ مزاحم اومده توی غار من و خلوتِ منو بهم زده. اگه هوا روشن بشه، انگاری که کلی آدم میان و تنها جایی که مال ِ خودِ خودمه رو هم ازم میگیرن.. باید چشمامو ببندم. باید فکر کنم همه جا تاریکه، همون جوری که من میخوام.. باید برم زیر پتو، باید بالش رو بذارم روی سرم و فشار بدم تا حتا صدای صبح رو هم نشنوم. باید برم بخوابم. «خیلی از وقتِ خوابم گذشته». امشب نمیخوام هیچ خوابی ببینم. چون «تحلیلش» رو از قبل میدونم.. امشب فقط میخوام بخوابم.. حتا میخوام خر و پف هم بکنم. اینجوری خودم هم مطمئن میشم که حتما خوابم..
خوابم میاد. اما میدونم که به این راحتی ها خوابم نمیبره..